خلاصه داستان: تانزی مارچتا “هیلاری داف” و خواهرش آوا مالک یکی از بزرگترین و مشهورترین شرکتهای تولید محصولات آرایشی هستند ، شرکتی به نام «مارچتا» که در عرصه تولید لوازم آرایش همچنان جلوتر از رقبای خود حرکت می کند. این دو خواهر لوس و ناز پرورده بعد از مرگ پدرشان مالک ارثیه هنگفت او شده و به معنای واقعی در ثروت و خوشی های کاذب غرق می شوند. اما حادثه ای زندگی راحت و بی دردسر آنها را دگرگون می کند…
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر