۱۳۹۳ آذر ۱۲, چهارشنبه

زخم‌های تبعید و مهاجرت در جشنواره تئاتر ایرانی در کلن

فستیوال تئاتر ایرانی، که یکی از باسابقه‌ترین رویدادهای هنری ایرانیان در خارج از کشور است، در روزهای ۱۲ تا ۱۶ نوامبر در شهر کلن برگزار شد.

جشنواره تئاتر عصر چهارشنبه با سخنرانی محمود خوشنام، روزنامه‌نگار فرهنگی، پژوهشگر موسیقی و از یاران دیرین جشنواره شروع شد.

آقای خوشنام از دشواری کار هنری در خارج از کشور گفت و از مشکلات فراوانی که بیشتر تلاش‌ها را در نیمه راه متوقف می‌کند.

او اشاره کرد که جشنواره کلن نیز از آغاز کار در بیست و یک سال پیش با افت و خیزهایی روبرو بوده است: «گرفتاری‌هایی که گاه می‌توانست خطری برای زندگی جشنواره به شمار آید و نقطه پایانی بر زندگی آن بگذارد. خوشبختانه چنین نشد. سیاست‌های معقول گردانندگان در موقع خود خطر را خنثی کرده و جشنواره کار خود را ادامه داده است."

آقای خوشنام تأکید کرد که در تداوم کار جشنواره مدیریت بهرخ بابائی و مجید فلاح‌زاده نقشی موثر داشته است. او در پایان "برخورد ایدئولوژیک" را آفت کار هنری دانست و آرزو کرد که جشنواره به این آفت آلوده نشود تا بتواند برای جمع هرچه بزرگتری از ایرانیان مقیم خارج جذاب باقی بماند.

مجید فلاح‌زاده، مدیر جشنواره، در سخنانی کوتاه ضمن پای‌بندی جشنواره به آزادی بیان و استقلال از جریان‌ها و گروه‌های گوناگون، بر هویت سیاسی آن در مخالفت با نظام حاکم بر ایران تأکید کرد.

آقای فلاح‌زاده ضمن ذکر خیر از هنرمندان سرشناسی که در سال‌های گذشته یار و همکار جشنواره بوده‌اند، از مرگ "عزیزان تئاتری" سخن گفت که در سال‌های گذشته صحنه را برای همیشه ترک کردند: محمد عاصمی، ایرج زهری و فرهاد مجدآبادی که همین چند ماه پیش درگذشت. مدیر جشنواره گفت‌: "این عزیزان تئاتر گذشته ایران را به این فستیوال پیوند می‌زدند".

برنامه‌های شب افتتاحیه فستیوال، که در آن جمع بزرگی از هنردوستان گرد آمده بودند، بیشتر به رقص و موسیقی برگزار شد، از جمله رقص نمایشی مدرن به نام "هایکو این روزها"، از مهدی فرج‌پوری، که عنوان آن به خاوردور دلالت داشت، اما گفته شد که از شعر کلاسیک ایران مایه گرفته، اما چندوچون این امر بر بسیاری از حاضران پوشیده ماند.

نگاهی به برخی از کارهای صحنه‌ای

صدرالدین زاهد در ایران پیش از انقلاب از بازیگران شناخته‌شده‌ تئاتر مدرن بود، که بیشتر با "کارگاه نمایش" همکاری داشت. او پس از انقلاب و مهاجرت به فرانسه، به فعالیت تئاتری در زمینه بازیگری و کارگردانی ادامه داده است. آخرین نمایش او "افسانه ببر" نام دارد که در سراسر جهان اجراهای متعددی داشته است.

اما آقای زاهد در پاریس در عرصه آموزش و تربیت بازیگر نیز فعال بوده و نمونه‌ای از این فعالیت را به فستیوال آورده است. او یکی از کارگاه‌های خود را در حضور تماشاگران به اجرا گذاشت. در کاری که به گفته او: "شاید به عنوان تئاتر خیلی پذیرفتنی نباشد، اما برای افراد علاقه‌مند و کنجکاو بسیار جذاب و مفید است"، تماشاگر با مراحل تدارک یک کار تئاتری با استانداردهای حرفه‌ای آشنا می‌شود.

تماشاگران در نشستی دوساعته با چگونگی ارتباط با متن، شناخت صحنه و همکاران، شگردهای حرکت و بیانگری با اندام و صدا و دیگر مهارت‌های فردی تا رسیدن به هارمونی لازم و درک انسجام گروهی آشنا می‌شوند.

برداشتی تازه از اثری کلاسیک مدرن

ژان پل سارتر، نویسنده و فیلسوف فرانسوی، نمایشنامه معروفی با درونمایه نژادپرستی دارد که به عنوان "روسپی بزرگوار" توسط عبدالحسین نوشین به فارسی ترجمه و منتشر شده است. این اثر را خود نوشین در نیمه دهه ۱۳۲۰ به روی صحنه برد و بعدها نیز توسط کارگردان‌های دیگر به روی صحنه رفت.

در جشنواره تئاتر کلن، کمال حسینی این نمایشنامه را با ترجمه و برداشتی تازه به عنوان "روسپی محترم" به روی صحنه برد. در "روسپی محترم" فرزانه فرشباف، مهرداد هدایتی و چند بازیگر دیگر نقش دارند.

از درد و بلای غربت

درد مهاجرت و مشکلات انسان تبعیدی همیشه در جشنواره تئاتر کلن، جایی برجسته داشته و این بار نیز در چند نمایش، با ارزش و اعتبار متفاوت، به چشم می‌خورد.

"وطنی که بنفشه نبود" کاری است از گروه تئاتر آرمیتا که از فرانکفورت به جشنواره آمده بود. نمایش سرگذشت زن مهاجر میان‌سالی است که به علت خودکشی در بخش روانی بیمارستان بستری شده. او به خاطر ضربه‌ها و آسیب‌های روحی از یادآوری گذشته گریزان است، اما پس از چندی در گفت‌وگو با یک روانپزشک برش‌هایی از گذشته خود را بازگو می‌کند.

در این اثر که بافت نمایشی سنجیده‌ای دارد و به خلق فضایی ملموس و پرتحرک توفیق یافته، رزیتا فضایی، علی کامرانی، نیلوفر بیژن‌زاده، وحید منجزی و فروز فروغی بازی دارند. فرشته وزیری‌نسب، نویسنده و کارگردان این نمایش است.

"زن" نمایشی تک‌پرده‌ای از گروه تئاتر "شمشیر" است که از پاریس به جشنواره آمده. زنی که به تازگی از همسر خود جدا شده، در تک‌گفتاری طولانی از تجربه‌های زندگی زناشویی خود می‌گوید. اثر را منوچهر نامور آزاد نوشته و به روی صحنه برده و تک‌گفتار اصلی را مرضیه علیوردی ایفا کرده است.

"شیرینی تلخ" کار دیگری است که سرگذشت یک پیوند عاشقانه را زیر فشار ضربه‌های سیاسی و التهابات مهاجرت پی می‌گیرد. کار متنی سست دارد و از انسجام کافی دور است. در این نمایش سوسن فرخ‌نیا و داریوش رضوانی بازی دارند.

تئاتر برای کودکان

جشنواره تئاتر کلن هر سال نمایشی هم برای کودکان و نوجوانان دارد که معمولا در ساعات نیمروز به روی صحنه می‌رود. این بار نرگس وفادار نمایشی زنده – عروسکی را بر پایه اثری کلاسیک در جشنواره کلن به اجرا گذاشته است.

"شنل قرمزی دختری مدرن و امروزی است. مادر بزرگی دارد که همیشه می‌خواهد از دختر و نوه‌اش تقلید کند. ولی چون مادربزرگ از نسل گذشته است، استفاده از وسایل مدرن امروزی برایش مشکل است و به همین دلیل همیشه اتفاقات خنده‌داری رخ می‌دهد. مادربزرگ خانه‌اش کنار جنگل است، و چون تلفن‌اش جواب نمی‌دهد و موبایل‌اش خاموش است و اسکایپ او هم آنلاین نیست، دخترش نگران می‌شود و شنل قرمزی را به خانه او می‌فرستد."

ماجرای برخورد با گرگ وحشی و بدذات هم البته سیر و سرنوشت دیگری دارد.

تراژدی یک "خانه" در تندباد فاجعه

دردناکترین کشمکش خاورمیانه جانمایه آخرین کار علیرضا کوشک جلالی را می‌سازد به عنوان "ناتان در اورشلیم". جلالی که هم در ایران و هم در آلمان نام و جایی بسزا یافته، رگه‌ها و عناصر اصلی فاجعه فلسطین را در متنی پرالتهاب و اجرایی پرتحرک گنجانده است.

مرد و زنی عرب در سال ۱۹۴۸ از خانه و کاشانه خود در حیفا گریخته و در سرسام جنگ و ویرانی طفل نوزاد خود را جا گذاشته‌اند. از آن سو خانواده‌ای یهودی، در فرار از جهنم هولوکاست به حیفا آمده و در خانه مأوا گرفته است. آنها طفل را بزرگ می‌کنند، که حالا یک سرباز اسرائیلی است، سلاح برداشته تا اعراب را که از خون و تبار خودش هستند، به کام مرگ بفرستد.

خانواده عرب پس از بیست سال به حیفا برمی‌گردد و در ظهری داغ با صاحبان امروز "خانه" روبرو می‌شود، به امید یافتن گذشته‌ای خاک شده و شاید بازیافتن فرزندی که اکنون در اونیفورم دشمن به خون آنها تشنه است. کلافی که طی بیست سال با خمیرمایه خون و اشک و عرق به هم بافته شده، رشته به رشته در پیش چشم بازیگران باز می‌شود، تا آنها (و بیننده تئاتر) به عمق فاجعه‌ای بنگرند که سرنوشت دو خلق را از دهها سال پیش به رنج و درد آمیخته و شاید تا دهها سال دیگر هم.

نمایشنامه برداشتی تازه از یکی از بهترین آثار ادبیات مدرن عرب است که به بسیاری از زبان‌ها، از جمله به فارسی، ترجمه شده است: "بازگشت به حیفا" نوشته غسان کنفانی، که می‌توان بهترین داستان‌نویس فلسطینی‌اش دانست. او در سال ۱۹۷۲ در ۳۶ سالگی طی انفجاری هدفمند در بیروت کشته شد.

جلالی در این اثر که به زبان آلمانی اجرا می‌شود، بر لبه‌ای تیز و لغزنده حرکت کرده بی آن که به داوری دشوار حق و ناحق گرفتار شود. او بسیاری جزئیات تاریخی را در کشمکش اعراب و یهودیان کنار گذاشته اما هشیاری سیاسی را از دست نداده است. تراژدی قومی هر دو طرف را به یکسان در ماتم و بدبختی سهیم می‌کند. ملتی که ناگاه به همراه خانه، تمام هستی و هویت خود را باخته است، در برابر مردمی که در جستجوی "ارض موعود" به دیاری فرود آمده که در آن ذره‌ای آسایش نیست.

نمایش با تکیه بر دستمایه‌ای فشرده و پرتنش، اجرایی مدرن و شاداب و پرتحرک ارائه می‌دهد که لحظه‌ای از التهاب و غلیان عاطفی دور نمی‌شود. نمایش در رسیدن به فضایی پربار و شاعرانه هم از عناصر نمادین مانند خانه و کلید و خاک و زمین بهره گرفته و هم از مفاهیم پیچیده‌تری مانند میهن، که حس مرموز و هیبت پرابهام آن بر سراسر نمایش سنگینی می‌کند.

پایان بخش جشنواره تئاتر کلن شو یا نمایشی موزیکال بود که بر مبنای سرود معروف "یار دبستانی" شکل گرفته است. برنامه با حضور منصور تهرانی، خالق ترانه، برگزار شد.

در جشنواره چند اثر به زبان آلمانی به روی صحنه می‌رود که بیشتر مورد توجه تماشاگران آلمانی قرار گرفتند.

 

هیچ نظری موجود نیست: