۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

جنجالی که مختاباد در مازندران به پا کرد

عبدالحسین مختاباد با نوشتن نامه ای بحث برانگیز به سوژه شماره یک این روزهای رسانه های مازندرانی تبدیل شده تا طیف مخالف و موافق او با نوشتن یادداشت های متفاوت به ماجرا دامن بزنند. 

محور این نزاع رسانه ای مفقود شدن مجسمه اسب های تاریخی میدان امام (ره) ساری است که هفته گذشته و در اقدامی بحث بر انگیز برداشته شد.

با اینکه یک هفته از ماجرا گذشته و سابقه تاریخی نشان می دهد چنین اقداماتی چقدر زود در مرکز مازندران به دست فراموشی سپرده می شود اما برخلاف انتظار ماجرای اسب ها هر روز ابعاد تازه ای پیدا می کند. 

در تازه ترین اتفاق عبدالحسین مختاباد خواننده مشهور ساروی با نوشتن نامه ای سرگشاده حرف هایی بدون در نظر گرفتن خط قرمز ها روی کاغذ آورده آنچنانکه مخالفانش از آن نوشته به «عقده گشایی سیاسی » و «عدم درک شهادت» یاد کردند.

خواننده سرشناس در قسمتی از نامه آورده است: «من نسل سوخته اين سرزمينم. من و نسل من نه نوجواني و نه جواني را درك نكرديم...»

مختاباد که در طول همه این سالها از سوی اکثریت طیف های سیاسی مازندران حمایت شده بود در ادامه آورده است: «و... جنگ تمام شد اما نگاه جنگي و انقلابي همچنان همانند سايه اي من و نسلم را تعقيب ميكرد...»

مختاباد اما به همین جا بسنده نمی کند و در تماسی با هادی ابراهیمی معاون سیاسی استاندار مازندران و یکی از موافقین طرح برچیدن اسب ها از وی توضیح می خواهد. پاسخی که مختاباد با نوشتن جمله: «اينان همگي همان نسل سوخته اند كه اينك زمام امور را در دست گرفته اند و همواره با توسل به امر سطحي و شعاري از اصل مسئوليت و تعهد خود شانه خالي ميكنند» به آن واکنش نشان می دهد.

نوشته مذکور 24 ساعت بعد با واکنش تند هادی ابراهیمی روبرو شد. او در یادداشتی با عنوان «مختاباد را چه شده؟» این خواننده را به تلاش برای طرح جنگی مبهم میان نسل گذشته و نو متهم کرده و افزود: «مختاباد خمیرمایه همه اینها را در انقلاب و جنگ و تفکر مقاومت کننده نسل انقلاب در قبال زیاده خواهی های استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل دیده و مرگ بر امریکا و اسرائل را مرگ بر همه می خواند و بشدت از این فرهنگ، برائت می جوید و تمایل خود را به جهانی شدن با شعار حذف این شعارهای نفرت انگیز! اعلام می دارد.»




ابراهیمی در ادامه به ماجرای گفتگوی تلفنی اش با مختاباد ساعتی پیش از نوشتن یادداشت مورد مناقشه اشاره می کند و می افزاید: «حقیر نیز که از نیات شوم این عنصر استحاله شده و احساساتی بی خبر بودم، صادقانه برایش توضیح دادم که جمع آوری مجسمه اسب ها ماحصل تذکرات موکد مومنین شهر و اعضای موجه ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان در یکسال گذشته بوده که طی آن به سوءاستفاه بدخواهان از نامانوس بودن این مجسمه ها با نام میدان اشاره می شد که نهایتاً شهرداری موظف به جمع آوری آنها گردید»

ابراهیمی در انتهای این نوشته از مختاباد خواسته تا از سرنوشت هنرمندان فریب خورده ای همچون محسن مخملباف،گلشیفته فراهانی و شادمهر عقیلی همچنین تجربه حوادث پس از انتخابات سال 88 درس عبرت بگیرد. 

اما یادداشت این مقام مسئول نقش چراغ سبز را در آن ماجرا ایفا کرده و حالا سیلی از نوشته ها علیه این خواننده به راه افتاده است. منتقدین یکی یکی پس از دیگری از در وارد می شدند یکی او را به عذر خواهی از خانواده شهدا توصیه می کند و دیگری به نسلش را نسل پخته می خواند و نه سوخته. با همه این حرفها و از آنچه از بین کامنتها و حتی مکالمات بیرون می آید داستان اسب ها و مناقشه بر سراین موضوع به این زودی فراموش نمی شود.

هیچ نظری موجود نیست: